تبلیغات :
 پزشکی - لوازم پزشکی - سربکوبی صنعتی و پزشکی - شیلدینگ mri - تجهیزات پزشکی دژپاد

عوامل عقب ماندگی ذهنی در کودکان

عوامل ایجاد عقب ماندگی ذهنی در کودکان

گروه بزرگی از عقب مانده های ذهنی از همان آغاز راه لقاح اسپرم و اوول معلول محسوب می شوند یعنی اختلال یا زمینه ی اختلال را با خود یدک می کشند

نقص در یک ژن واحد یا یک جفت ژن ، از دست دادن ، بیش بودن یا کمبود یک کروموزوم از مهم ترین عوامل موثر در عقب ماندگی های شدید و عمیق محسوب می شوند که هر چند به ندرت اتفاق می افتد ، ولی در صورت وقوع ، اثرات شدیدی بر جای می گذارد.

یکی دیگر از تاثیرات ژن ها در عقب ماندگی ذهنی ، ناکارایی یا کمبود در سیستم آنزیمی و عملکردهای شیمیایی آنزیم هاست. در چنین وضعیتی ناتوانی بدن در تولید برخی آنزیم های اساسی که منجر به سوخت و ساخت چربی ها ، قند و پروتئین می شود ، موجب انباشته شدن بیش از حد متابولیت های طبیعی شده و در رشد و تحول هوشی کودک اثر می گذارد.

بعد از لقاح اسپرماتوزوئید و اوول و در دوران درون رحمی ، عوامل امپریوپاتی نظیر سرخچه، سفلیس ، توکسو پلاسموز ، کرن ایکتروس و جهش زاها یی چون اشعه ی ایکس و داروها ، کودک را با خطر عقب ماندگی مواجه می سازد.

غیر از موارد فوق عوامل مربوط به زایمان و بعد از زایمان مانند ضربه ها ، عفونت ها ، نوع تغذیه ، مسمومیت ها و همانند آنها نیز ممکن است کودک را دچار عقب ماندگی ذهنی می کند.

محیط روانی اجتماعی نیز از عوامل موثر در بروز عقب ماندگی های ذهنی است. اکثریت کودکان عقب مانده ی جامعه را عقب مانده های روانی – اجتماعی تشکیل می دهند که معمولا به دلیل نداشتن تفاوت های بسیار چشمگیر با کودکان طبیعی تا سن مدرسه تشخیص داده نمی شود. معمولا اگر کودکی از نظر سازشی و هوشی در سطح عقب مانده عمل کند ، در خانواده ی بلافصل شواهدی دال بر عقل ماندگی نداشته باشد ، نشانه ی روشنی حاکی از شرایط آسیب شناختی مغز در وی موجود نباشد و زمینه و محیط خانوادگی فقیرانه داشته و در خانواده مشکلات مربوط به تهیه ی خانه ، سوء تغذیه ، مراقبت ناکافی پزشکی داشته باشد ، می توانیم بگوییم که کودک دچار عقب ماندگی روانی – اجتماعی است. به طور کلی در عقب ماندگی های روانی اجتماعی یا طفل با کیفیت نامطلوب عملیات فی مابین با محیط فرهنگی و سایر مردم اطراف خود روبه روست و یا اینکه بر اثر محرومیت شدید حسی و اجتماعی مانند گوشه گیری و انزوای طولانی در دوران رشد به این روز افتاده است.

از نظر روانی – اجتماعی عوامل چندی مانند طبقه ی اجتماعی – اقتصادی توضیح منابع و خدمات ، حمایت های قانونی ، رسوم تولید مثل ، ساخت خانواده ، فقر ، تعداد نفرات خانواده ، شرایط محروم ساز ، شرایط تحریک ، تمایل والدین و کودک و هماند آنها ، در عقب ماندگی ذهنی کودک موثرند. هر طبقه ی اجتماعی ، تعلیم و تربیت ، شغل ، رفتار کلامی ، درآمد ، وضع بهداشت ، تجارب تربیتی ، شرایط زندگی و نگرش خاص خود را نسبت به آموزش و پرورش دارند که کمابیش توانش های هوشی فرزندان را تحت تاثیر قرار می دهند. چه بسا این تاثیر در اثر نفوذ محیط اجتماعی در سلامتی و ظرفیت تولید مثل مادر و به ویژه ابعاد رحم او موثر افتاده و در ترکیب با ساخت ، اندازه ، نوع تغذیه و فقر خانواده به عنوان مشخصه های هر طبقه ، این تاثیر را دوچندان کرده باشند. محرومیت نیز به عنوان یکی از عوامل محیطی نقش فراگیر و ویرانگری در توانش های کلی کودک به جای می گذارد و آشکارترین تاثیر آن در فرایند کلامی ، متجلی می شود. این امر با در نظر گرفتن همبستگی بالای تحریک کلامی زودهنگام و هوش ، در فرایند رشد و تحول هوش نقش کلیدی ایفا می کند. کیفیت تحریک کودکان و نحوه ی تعامل والدین با کودکان نیز نقش موثری در توانایی های کلامی کودک دارند و کمبود یا نقص در آن می تواند به کاهش این توانایی ها کمک کند. پژوهش های متعدد در این زمینه نشان می دهد سطح تحریک کلامی ، پیش گویی کننده ی مهمی در مورد تغییرات آتی کودک به حساب می آید.

گروه : بیماری
تعداد بازدید : 854
 مقالات مرتبط :
 ارسال دیدگاه :

نام

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

ایمیل
وبلاگ
دیدگاه